سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 291202

  بازدید امروز : 3

  بازدید دیروز : 4

ارتباط با ارواح

 
چشمها، پیش قراولان دلهایند . [امام علی علیه السلام]
 
نویسنده: محمد ::: پنج شنبه 85/7/20::: ساعت 3:0 صبح
 

بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله محمد و آل الطاهرین

آنچه مرا واداشت در رابطه با عالم ارواح که در غیب این عالم دنیایست حقایقی را با کلمات و رموزاتی که تنزل عقل انسان است به تصویر بکشم .انسان و اصالت اوست.

در رابطه با انسان مباحث زیادی در مکاتب مختلف از دیدگاه های متفاوت مطرح گردیده است حتی با نظر به اومانیسم و اصالت انسان و انسان محوری گفت و شنودهایی شده است.ولی باید دانست که انسان فقط همین بدن و فیزیک ظاهری نیست و به همین دنیا ختم نمی شود .بلکه انسان مجموعه ای در عوالم غیب و شهادت و نمونه ای از عالم دنیا و آخرت است.

عقل .روح و نفس ناطقه که مترجم حقیقت انسان هستند ادراک و احساسات را که عقل لطیف اند از باطن به ظاهر منعکس می کنند و به تصویر می کشانند و انسان را نه انسان جسمانی و مادی بلکه انسان عقلانی و روجانی را به سوی ساحل محبت الهی رهنمون می سازد(دوستان امیدوارم منظور رو متوجه شده باشید)

آنجا آرامش مطلق است و دردعا نیز دارد که((اعیش علی ساحلی بحر محبتک))یعنی خدایا مرا به آن ساحل محبتت که حیات حقیقی است برسان.زیرا چشمه های زیبایی در آنجا فوران دارد و رسیدن به آن ساحل میسور نمی شود مگر انسان را دو شآن و دو مرتبت ببینیم که در حدیث دارد:

((الانسان خلق من شان الدنیا و شان الاخره)) یعنی انسان دو بعد دارد هم دنیایی است و هم آخرتی.و با همین بدن دنیایی کانالی به عالم آخرا باز میکند چنانکه این احادیث جواهری از عالم عنایت الهی است که بر زمین های دل مستعدین و طالبین حق و تشنگان محبت .در کویر دنیا سرازیر شده است و این بارش گوهر ها زنجیره های نورانی برای اتصال به عالم حقایق (یعنی گمشده انسان های وارسته و صادق) می باشد و عامل تولدی دوباره است از جنین عادت دنیا به زمین سبز معرفت الهی که همه اش سرور و حیات معقول است و فتوری و غمی در آن نیست.

آنچه در این جزوه بدان اشاره گردیده به یاری حق در پست های بعدی بصورت تفصیل مورد در این وبلاگ و انجمن قرار خواهد گرفت و من در این مقوله بر آن شدم تا با توسل به کلام الله و احادیث آل الله (ع) سیری در عالم ارواح نمایم و با نظر به حالات روح انسانی و ذکر جلوه هایی از ارواح کلید های ورود در مهف ولایت را بیابیم.

باشد تا تنبهی برایمان حاصل گردد و با ذخیره حروف نورانی در ظرف وجودمان قلب خود را سرشار از محبت و معرفت الهی نمائیم که ((قلب المومن عررش الرحمن))

---------------------------------

اگر با ابزار آخرتی یعنی عقل انسان که گمشده اش شراب آسمانی است حرکتی کنی و ببینی.در می یابی که چگونه ادامه حیات در این ساخل محبت وسیعتر و لطیفتر است و به تعبیر حضرت امیر المومنان (ع) ((فلو مثلتهم لعقلک فی مقاومهم المحموده و مجالسهم المشهود...))

اما تو در این شب دنیا قبر کوچکی را می بینی مانند یک کلبه محقر درخاک که انسانی را در او دفن می کنی.ولکن در باطن کلبه ای است که کمترینش هفت برابر عالم دنیاست و پایین ترینش شرابی دارد که هزار لذت در آن تعبیه شده است

و بدان که در کلام معصوم اشاره شده است که((فی اسفلها اکل و شرب و فی اعلاها علم)) البته اگر انسان بتواند از زندان بدن و عادای که او را در این زندان محبوس نموده آزاد شود و با پرواز به عالم بالاتر و زیباتر یوسف روح را از چاه طبیعت بیرون کشد.

در دعای انجیلیه دارد که((جسما روحیا و قلبا سماویا))

یعنی که جسم می تواند احکام روح و لطافت روح را پیدا کند

و انسان سماوی شود و از شرب آسمانی بهره گیرد و او را در صخره ها و پرتگاه های فراق به سقوط می کشاند.او را در بن بست شرکها و شبهات و غمها نشانده و دریچه های عالم نور و امید الهی را بر روی او می بندد.

آخر این دنیا را گذاشته اند که با همه حقیقتش او را ببینی نه فقط به ظاهرش تعلق گیری و اسیر شوی.به تعبیر قرآن کریم :

((یعلمون ظاهرا من الحیاه الدنیا و هم عن الاخره هم الغافلون))

یعنی اینها که دنیایی شدند و دنیا را هدف قرار داده و حقایق را منکر و چشمه های زیبایی را ندیده اند و در زمستان دنیا روحشان به انجماد کشیده شده و در قبر قساوت ها دفن شده اند.کجا می توانند از این چاه طبیعت خلاص شوند و از دوزخ انیت نجات پیدا کنند؟کجایند کسانی که در این بظاهرکلبه ارواح پیام هایی از خوبیها و زیبایها را بشنوند و با شنیدن این پیام ها تار های وهمیت را بدرند و دولت قوه وهمیه و خیال را از بین برده و نگذارند کشتی بدن انسان گرفتار شبیخون شیطان شود.بلکه عقل و روح را که سکان دار کشتی بدن هستند از هجوم آن وسوسه ها حفظ کنند تا در دره های غیب سقوط نکنند و به ساحل امنیت الهی برسند ساحلی که بی نهایت است و در حدیث قدسی دارد که((لسی لمحبتی علم و لا غایه و لا نهایه))

و اگر به آن ساحل برسی خیمه هایی در آن خواهی دید .خیمه هایی که زمینش سقف عرش الهی را تشکیل می دهد .قندوزی حنفی در بیان فضائل مولا علی (ع) نقل می کند:

(اللهم انی اسئلک الجنه التی ظلها عرشک)

یعنی خدایا به من آن بهشتی را عنایت کن که سایه اش و نورش عرش تو را تشکیل می دهد و آن بهشت امروز در این دنیا تنزل پیدا کرده است.لباش بشری پوشیده و هر کلام و سکوتش و هر نگاه و تبسمش تو را مجذوب عالم ربوبی می کند .هر لحظه ای تو را و فطرت تو را با این شراب آسمانی مدد می رساند.اگر پشت به او کردی خودت در زمستان غربت گم می شوی.دیگر کسی صدایت را نمی شنود و در امواج هولناک بی وفائیها کم کم فرو می روی و ذوب می شوی.ولی اگر دستت را بدست او که ظهور قدرت و لطف الهی است بدهی گام به گام تو را به آن ساحل محبت الهی رهنمون می سازد.

اینست که پیشتر عرض کردم که احادیثشان گوهر عنایت الهی است که بر دامن های مهربان ریزش پیدا می کند و تو را تربیت می کند.

اگر با گوش و چشم عقلت بشنوی و بینی .با این کلمات تو را سماوی -آسمانی میکنند.تو را به لطلفت آسمان ها می رسانند به تو رشد و نمو می دهند و به تو همت می دهند که با آنها وارد عالم آخرت گردی و در حالیکه در همین دنیا هستی وارا آخرت این کلمات بشوی.

اگر نه اینکه کلام تنزل عقل انسان و منرجم دریای قلب انسان است؟نمی خواهی این کلمات را بشناسی؟وقتی می گیم کلمات .نه فقط فکر کنی که کلمه در ادبیات هر زبان.اسم و فعل حرف است.بلکه با این اسم و فعل و حرف به حقایق دیگر در وجود انسان و در زمین دل انسان می توان رسید و مانند گنجی که دفن شده آنها را استخراج کرد.معلم به متعلم و استاد به شاگرد چیزی را یاد نمیدهد.مگر انچه را که در وجود شاگرد پنهان شده استخراج می کد.از خارج چیزی به او نمیگوید بلکه استعداد های دفت شده وجود او را از قوه به فعل می رساند و از خاک طبع و طبیعتش استحراج می کند و به شکوفایی می نشاندوعبارت تثیر دفائن العقول نهج البلاغه اشاره به همین لطیفه هم دارد که اسن دفائن العقول را استخراج و به تعبیر قرآن کریم:

((و ذکر فان الذکری تنفع المومنین)) که اشاره لطیف است به همین معنا و امام (ع) در جواب مفصل که به چیزی تذکر دهیم فرمود((فذکر بالولایه))

تذکر به ولایت یعنی برگشت به ظهور سلطنت الهی بازگشت به وطن آخرت و رجعت دوباره به فطرت گمشده و هجرتی از خانه ظلمت ظلم و بیت النفس به سوی ارض الفظره و زمین حقیقت که کلامی است نورانی که جامع سه مرتبه اسم و فعل و حرف است.

نو میتوانی اسم شوی و از آن حقایق خبر دهی و آئینه شوی و بازتاب زیبایی ها فعل شوی و بسوی آن حقایق و در جهت زیباییهای عالم بالا که چشمه اش محبت الهی و عشق سماویست حرکت کنی حرف شوی و اسم فعل را به هم مرتبط کنی.واسطه شوی و مفهومی دیگر به حرکت ها و جحتها دهی.

ببین که مولا چگونه وجود انسان را وجود یک زن و مرد را(که در حقیقت انسانیت مشترکند)به تصویر میکشد و تو را با حروفی بالاتر از حروف ظاهری و عمیق تر و ژرف تر از کتب مرسوم آشنا میکند.


 
نویسنده: محمد ::: شنبه 85/7/15::: ساعت 1:0 عصر
 

بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله محمد و آل الطاهرین

آنچه مرا واداشت در رابطه با عالم ارواح که در غیب این عالم دنیایست حقایقی را با کلمات و رموزاتی که تنزل عقل انسان است به تصویر بکشم .انسان و اصالت اوست.

در رابطه با انسان مباحث زیادی در مکاتب مختلف از دیدگاه های متفاوت مطرح گردیده است حتی با نظر به اومانیسم و اصالت انسان و انسان محوری گفت و شنودهایی شده است.ولی باید دانست که انسان فقط همین بدن و فیزیک ظاهری نیست و به همین دنیا ختم نمی شود .بلکه انسان مجموعه ای در عوالم غیب و شهادت و نمونه ای از عالم دنیا و آخرت است.

عقل .روح و نفس ناطقه که مترجم حقیقت انسان هستند ادراک و احساسات را که عقل لطیف اند از باطن به ظاهر منعکس می کنند و به تصویر می کشانند و انسان را نه انسان جسمانی و مادی بلکه انسان عقلانی و روجانی را به سوی ساحل محبت الهی رهنمون می سازد(دوستان امیدوارم منظور رو متوجه شده باشید)

آنجا آرامش مطلق است و دردعا نیز دارد که((اعیش علی ساحلی بحر محبتک))یعنی خدایا مرا به آن ساحل محبتت که حیات حقیقی است برسان.زیرا چشمه های زیبایی در آنجا فوران دارد و رسیدن به آن ساحل میسور نمی شود مگر انسان را دو شآن و دو مرتبت ببینیم که در حدیث دارد:

((الانسان خلق من شان الدنیا و شان الاخره)) یعنی انسان دو بعد دارد هم دنیایی است و هم آخرتی.و با همین بدن دنیایی کانالی به عالم آخرا باز میکند چنانکه این احادیث جواهری از عالم عنایت الهی است که بر زمین های دل مستعدین و طالبین حق و تشنگان محبت .در کویر دنیا سرازیر شده است و این بارش گوهر ها زنجیره های نورانی برای اتصال به عالم حقایق (یعنی گمشده انسان های وارسته و صادق) می باشد و عامل تولدی دوباره است از جنین عادت دنیا به زمین سبز معرفت الهی که همه اش سرور و حیات معقول است و فتوری و غمی در آن نیست.

آنچه در این جزوه بدان اشاره گردیده به یاری حق در پست های بعدی بصورت تفصیل مورد در این وبلاگ و انجمن قرار خواهد گرفت و من در این مقوله بر آن شدم تا با توسل به کلام الله و احادیث آل الله (ع) سیری در عالم ارواح نمایم و با نظر به حالات روح انسانی و ذکر جلوه هایی از ارواح کلید های ورود در مهف ولایت را بیابیم.

باشد تا تنبهی برایمان حاصل گردد و با ذخیره حروف نورانی در ظرف وجودمان قلب خود را سرشار از محبت و معرفت الهی نمائیم که ((قلب المومن عررش الرحمن))

---------------------------------

اگر با ابزار آخرتی یعنی عقل انسان که گمشده اش شراب آسمانی است حرکتی کنی و ببینی.در می یابی که چگونه ادامه حیات در این ساخل محبت وسیعتر و لطیفتر است و به تعبیر حضرت امیر المومنان (ع) ((فلو مثلتهم لعقلک فی مقاومهم المحموده و مجالسهم المشهود...))

اما تو در این شب دنیا قبر کوچکی را می بینی مانند یک کلبه محقر درخاک که انسانی را در او دفن می کنی.ولکن در باطن کلبه ای است که کمترینش هفت برابر عالم دنیاست و پایین ترینش شرابی دارد که هزار لذت در آن تعبیه شده است

و بدان که در کلام معصوم اشاره شده است که((فی اسفلها اکل و شرب و فی اعلاها علم)) البته اگر انسان بتواند از زندان بدن و عادای که او را در این زندان محبوس نموده آزاد شود و با پرواز به عالم بالاتر و زیباتر یوسف روح را از چاه طبیعت بیرون کشد.

در دعای انجیلیه دارد که((جسما روحیا و قلبا سماویا))

یعنی که جسم می تواند احکام روح و لطافت روح را پیدا کند

و انسان سماوی شود و از شرب آسمانی بهره گیرد و او را در صخره ها و پرتگاه های فراق به سقوط می کشاند.او را در بن بست شرکها و شبهات و غمها نشانده و دریچه های عالم نور و امید الهی را بر روی او می بندد.

آخر این دنیا را گذاشته اند که با همه حقیقتش او را ببینی نه فقط به ظاهرش تعلق گیری و اسیر شوی.به تعبیر قرآن کریم :

((یعلمون ظاهرا من الحیاه الدنیا و هم عن الاخره هم الغافلون))

یعنی اینها که دنیایی شدند و دنیا را هدف قرار داده و حقایق را منکر و چشمه های زیبایی را ندیده اند و در زمستان دنیا روحشان به انجماد کشیده شده و در قبر قساوت ها دفن شده اند.کجا می توانند از این چاه طبیعت خلاص شوند و از دوزخ انیت نجات پیدا کنند؟کجایند کسانی که در این بظاهرکلبه ارواح پیام هایی از خوبیها و زیبایها را بشنوند و با شنیدن این پیام ها تار های وهمیت را بدرند و دولت قوه وهمیه و خیال را از بین برده و نگذارند کشتی بدن انسان گرفتار شبیخون شیطان شود.بلکه عقل و روح را که سکان دار کشتی بدن هستند از هجوم آن وسوسه ها حفظ کنند تا در دره های غیب سقوط نکنند و به ساحل امنیت الهی برسند ساحلی که بی نهایت است و در حدیث قدسی دارد که((لسی لمحبتی علم و لا غایه و لا نهایه))

و اگر به آن ساحل برسی خیمه هایی در آن خواهی دید .خیمه هایی که زمینش سقف عرش الهی را تشکیل می دهد .قندوزی حنفی در بیان فضائل مولا علی (ع) نقل می کند:

(اللهم انی اسئلک الجنه التی ظلها عرشک)

یعنی خدایا به من آن بهشتی را عنایت کن که سایه اش و نورش عرش تو را تشکیل می دهد و آن بهشت امروز در این دنیا تنزل پیدا کرده است.لباش بشری پوشیده و هر کلام و سکوتش و هر نگاه و تبسمش تو را مجذوب عالم ربوبی می کند .هر لحظه ای تو را و فطرت تو را با این شراب آسمانی مدد می رساند.اگر پشت به او کردی خودت در زمستان غربت گم می شوی.دیگر کسی صدایت را نمی شنود و در امواج هولناک بی وفائیها کم کم فرو می روی و ذوب می شوی.ولی اگر دستت را بدست او که ظهور قدرت و لطف الهی است بدهی گام به گام تو را به آن ساحل محبت الهی رهنمون می سازد.

اینست که پیشتر عرض کردم که احادیثشان گوهر عنایت الهی است که بر دامن های مهربان ریزش پیدا می کند و تو را تربیت می کند.

اگر با گوش و چشم عقلت بشنوی و بینی .با این کلمات تو را سماوی -آسمانی میکنند.تو را به لطلفت آسمان ها می رسانند به تو رشد و نمو می دهند و به تو همت می دهند که با آنها وارد عالم آخرت گردی و در حالیکه در همین دنیا هستی وارا آخرت این کلمات بشوی.

اگر نه اینکه کلام تنزل عقل انسان و منرجم دریای قلب انسان است؟نمی خواهی این کلمات را بشناسی؟وقتی می گیم کلمات .نه فقط فکر کنی که کلمه در ادبیات هر زبان.اسم و فعل حرف است.بلکه با این اسم و فعل و حرف به حقایق دیگر در وجود انسان و در زمین دل انسان می توان رسید و مانند گنجی که دفن شده آنها را استخراج کرد.معلم به متعلم و استاد به شاگرد چیزی را یاد نمیدهد.مگر انچه را که در وجود شاگرد پنهان شده استخراج می کد.از خارج چیزی به او نمیگوید بلکه استعداد های دفت شده وجود او را از قوه به فعل می رساند و از خاک طبع و طبیعتش استحراج می کند و به شکوفایی می نشاندوعبارت تثیر دفائن العقول نهج البلاغه اشاره به همین لطیفه هم دارد که اسن دفائن العقول را استخراج و به تعبیر قرآن کریم:

((و ذکر فان الذکری تنفع المومنین)) که اشاره لطیف است به همین معنا و امام (ع) در جواب مفصل که به چیزی تذکر دهیم فرمود((فذکر بالولایه))

تذکر به ولایت یعنی برگشت به ظهور سلطنت الهی بازگشت به وطن آخرت و رجعت دوباره به فطرت گمشده و هجرتی از خانه ظلمت ظلم و بیت النفس به سوی ارض الفظره و زمین حقیقت که کلامی است نورانی که جامع سه مرتبه اسم و فعل و حرف است.

نو میتوانی اسم شوی و از آن حقایق خبر دهی و آئینه شوی و بازتاب زیبایی ها فعل شوی و بسوی آن حقایق و در جهت زیباییهای عالم بالا که چشمه اش محبت الهی و عشق سماویست حرکت کنی حرف شوی و اسم فعل را به هم مرتبط کنی.واسطه شوی و مفهومی دیگر به حرکت ها و جحتها دهی.

ببین که مولا چگونه وجود انسان را وجود یک زن و مرد را(که در حقیقت انسانیت مشترکند)به تصویر میکشد و تو را با حروفی بالاتر از حروف ظاهری و عمیق تر و ژرف تر از کتب مرسوم آشنا میکند


 
نویسنده: محمد ::: سه شنبه 85/7/11::: ساعت 2:0 صبح

وبلاگ ارتباط با ارواح

www.Arvahh.mihanblog.com


 
نویسنده: محمد ::: یکشنبه 85/7/2::: ساعت 1:0 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله محمد و آل الطاهرین

چرا از مدیوم باید استفاده کرد؟

در ارتباط و گفتگوی ارواح با زمینی ها همیشه لازم نیست از مدیوم (یا واسطه)استفاده شود.بلکه ارواح با عمل شیمیایی و ساختن اعضای صوتی منطبق با درک حواس ما(مثل دهان.حنجره.زبان و ریتین)میتوانند مسقتقیما" تولید صوت و صدا کنند و با حاضرین در جلسه یا افراد دیگر ارتباط و گفتگو برقرار نمایند.زیرا علمای علم روحی.به یک دسته از ارواح قائلند که به آنها

((ارواح شیمیست)) میگویند.

این ارواح مواد((اکتوپلاسم)) را که در زنده ها وجود دارد با ((موار اثیری))که از خود خارج میسازند مخلوط می نمایند و اعضاء و جوارح صوتی (دهان .زبان و حنجره)درست میکنند.

منتها ارتباط و گفتگو به وسیله واسطه و مدیوم را بهتر و دقیق تر از ارتباط دیگر میدانند به لحاظ این که حوادثی که به وسیله مدیوم القا میشوند و یا ظاهر می گردند زمان آن طولانی و دقیق تر است و میان گفتگو ها کمتر قطع و فاصله صورت میگیرد و لذا مکالمه و به وسیله دستگاه صوتی مدیوم طولانی است و گاه به یک ساعت طول می کشد و شاید بیشتر.

و همچنین به وسیله مدیوم صدا ها واضح و قابل درک و فهم است ولی در صورت و ارتباط بدون مدیوم هم زمان مکالمه کوتاه است و هم صدا ها کم و غیره قابل شنیدن و فهم است.

البته مزیتی که ارتباط از راه صوت مستقیم بدون مدیوم دارد این است که احتمال خدعه و نیرنگ و تقلید از صدای دیگران وجود ندارد و از همین رو از این طریق را قانع ترین مستقیم ترین و دقیق ترین ارتباط می دانند.

ارتباط ارواح با زمینی ها به دو طریق صورت می گیرد .گاهی به وسیله شخص مدیوم که ارواح با استفاده از ماده اکتوپلاسم موجود در بدن مدیوم و اعضای صوتی او کلام خود را به حاضران در جلسه می رسانند و گاهی در یک جلسه ارتباط و یا در شرایط دیگر ارواح به طور مستقیم و بدون استفاده از مدیوم صدای خود را به گوش حاضران می رسانند.

بسیاری از علما و محققان اطمینان دارند که ارتباط با ارواح بدون واسطه حواس نیز عملی است و نمونه های آن را در کتب و مقالات خود آورده اند.

ولی باید دانست که ارتباط با ارواح به طور مستقیم و در حال بیداری برای همه انسان های عادی ممکن نیست و نیاز به اسباب و شرایط خاص دارد.

بر اساس آنچه علمای علم روحی گفته اند.مدیوم ها دارای درجاتی هستند و به اقسامی تقسیم می شوند هر مدیومی که بتواند روح را در قالب یک انسان مجسم نماید تا ظهورات و بروزات روح بهتر و واضح تر تحقق یابد از بهترین مدیوم ها محسوب می شود.

مدیوم ها انواع گوناگونی داردند:

1-مدیوم نویسنده

2-مدیوم جلاء بصری

3-مدیوم جلاء سمعی

4-مدیوم الهامی

4-مدیوم فیزیکی

یعنی مدیوم به وسیله ماده اکتوپلاسم که از بدن خود خارج می سازد روح را در قالب یک شکل جامد و به هم فشرده به نمایش بگذرد

6-مدیوم تغییر چهره(که به ارواح اجازه می دهد تا از طریق اعضای بدن و صدای او حرف بزند.)

7-مدیوم غیب گو (که قادر است صداها و پیام های ارواح را از درون سر خود و یا بیرون بشنود.)

موفق باشید.


 
نویسنده: محمد ::: شنبه 85/7/1::: ساعت 12:0 صبح

انجمن ارتباط با ارواح و سیروسلوک

http://www.irankorea.com/tazkiye


 
نویسنده: محمد ::: جمعه 85/6/31::: ساعت 2:0 عصر

زندگی قرینه چیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله محمد و آل الطاهرین

دوستان بد نیست شما این مطلبی که در اینجا نوشتم رو بخونید.

ضد ماده مساوی معنویات است.خداوند جهان ماده را آفرید و در مقابل آن ضد آن را نیز بوجود آورده است.و با ضد ماده ماده را از بین خواهد برد.

جهان نهم(طبقه).ماورای جهان ها همان جهان ضد ماده است و جزو ناشناختنی ها حضرت امام جعفر صادق علیه السلا فرموده است:اگر کسی دز این جهان به تمامی علوم دست یابد و تا به نهایت آن نیز برسد آفرینشی دیگر است که اگر به آن محدوده وارد گردد ابتدائی ترین موارد آن را درک نخواهد کرد.کل کائنات زیر تسلط خداوند میباشد.خداوند آفرینش را زوج آفریده است.برای هر منفی مثبتی و برای هر مذکری مونثس را آفریده که از اتحاد این دو چنان انرچی بر میخیزد که نهایتی ندارد و نزلزل ناپذیر است یعنی نیمه ها را بوجود آورد.

ضد ماده همان معنویات می باشد.معنویات از بین برنده نفس ماده و شیطان است.قانون ضد ماده است و کسی که در راستای اراده خداوند حرکت کند تبدیل به ضد ماده میگردد و بر ضد نفس ماده حرکت میکند و

رحمن ضد شیطان است .رحمان ضد ماده است و شیطان نفس ماده است زندگی قرینه پاداش گرفتن همان زندگی قرینه است یعنی لایق زندگی کردن در محدوده ضد ماده.

کسانی که مدتی با قدرت تمام اراده را در راستای قصد روح به کار میگیرند باید مدتی در بی عملی بمانند تا تعادل انرژی را برقرار کنند و قصد روح عملی شود.این بی عملی ضد عمل محسوب میگردد و بی عملی مساوی بی تفاوتی نمی باشد.زندگی قرینه آن نیست که شما فکر می کنید بلکه طی زندگی متمادی آن را تجربه کرده اید برای هر عملی عکس العملی و برای هر عملی جرائی زندگی قرینه است.

پیغام هایی که توسط ارواح از قانون میاید بر ضد ماده استوار است که عمل له آنها برابر است با ترکیه نفس.خودسازی و رهایی انسان از ماده که از هم پاشنده نفس ماده در انسان است.

کسانی که بتوانند تمامی مستطیل های انرژی انسانی را به کار اندارند به ضد ماده تبدیل می گردند و ضد ماده ناشناختنی است و لایق ماورای جهان ها یعنی لایق محدوده جهان نهم میگردند یک سالک در ضد ماده است و او بر نفس ماده خود غلبه دارد و آن را در خود از هم می پاشد.

رسول خدا حضرت محمد مصطفی(ص)و ائمه معصومین و پیامبران اولعزم در عین اینکه در ماده زندگی میکردند ضد ماده بودند.

اسنفاده از انرژی قانون ما را به طرف ضد ماده می کشاند وقتی ما نقطه ای از ضد ماده را در خود بوجود می آورین از ماده حدا می شویم یعنی هر نقطه از تعالیم دینی خود منبعی از ضد ماده و عمل کردن به آن ما را به ضد ماده نزدیک میکند.

نور طلائی ضد ماده است.

هر انسان راستگو هرگز وجدانش نمی گذارد دروغ بگوید وجدان او ضد نفس ماده است.

هر انسان راشتگو هرگز وجدانش نمی گذارد دروغ بگوید وجدان او ضد نفس ماده است.

کتاب اصلی حضرت مسیح علیه السلام که تحریف شده است و اصل آن در زمان های آینده آشکار خواهد شد دز آن اشاره شده به حرکت و قانون که دز زمان آشکار شدن کتاب اصلی مسیحیان خود به خود دین محمدی را قبول خواهند کرد چون تعالیم آن ضد ماده و بر ضد نفس اعمال شده افراد مغرضی که تحریف در کتاب آسمانی به نفع خود کرده اند می باشد.

مسیحسان و مکاتب دیگر به خیال خود به راه خدا میروند غافل از آن که دین اسلام ضد هرگونه تفرقه در ادیان الهی است و برای از هم پاشیدن تفرقه به صورت دین کامل آمده است و ضد تفرقه است.اگر ضد ماده را به صد واحد تقسیم کنیم 50 % درصد آن از موراد ذکر شده بالا و 30% درصد آن به نیمه ها با روح های موافق تعلق میگیرد و بیست درصد آن ذوب شدن در درگاه الهی را شامل میگردد.

کسی به واحد نهم یا جهان ضد ماده که در ماورای جهان ها قرار دارد قدم می گذارد که آن را درک کرده باشد و هیچکس آن را درک نمیکند مگر اینکه صد در صد به ضد ماده برابر قانون الهی تبدیل شده باشد.

موفق باشید.

نوشته:محمد


 
<      1   2   3   4   5      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ