سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 290859

  بازدید امروز : 4

  بازدید دیروز : 3

ارتباط با ارواح

 
خردها، پیشوایان اندیشه ها و اندیشه ها، پیشوایان دلها و دلها، پیشوایان حواس و حواس، پیشوایان اندام اند [امام علی علیه السلام]
 
نویسنده: محمد ::: چهارشنبه 86/1/29::: ساعت 5:46 عصر

 

شرایط لازم برای ارتباط با ارواح:

ارتباط با ارواح به روش بیهوشی مدیومی شرایط و قوانین زیادی دارد که به اعتراف علمای روحی تاکنون علم موفق به کشف و شناخت آنها نشده است.البته انسان با ریاضت صحیح و تزکیه نفس و صفای باطن میتواند به مقامی برسد که بدون واسطه با ارواح ارتباط برقرار مند چنان که این حالات را در زندگی و سیر انسان های عارف و الهی میبینیم.

اما شرایط و ویژگی هایی که در ارتباط روحی از طریق بیهوشی مدیومی تجربه و تحصیل شده و لازم است رعایت گردد عبارت اند از:

1-وجود مدیوم یا واسطه که از توانای و قابلیت بالایی برخوردار باشد.

2-میگویند در جسم مدیوم مقدار زیادی از ماده اکتوپلاسم یا تلیپلاسم موجود میباشد.این ماده به ارواح قدرت خواهد میدهد تا با استفاده از آن دستگاه صوتی (دهان.گلو و زبان)خود را کمی غلیظ تر کرده و به شکل دهان و زبان و گلوی ما در آورند تا برای زنده های زمینی امواج صوتی تولید کنند.

علمای علم روحی میگویند:به تحقیث ثابت شده که بیشتر مردن به اختلاف درجات دارای صفات مدیومی هستند و این اختلاف هم به واسطه کمی و یا زیادی ماده((اکتوپلاسم))در بدت آنها میباشد.

2-در شب و تاریکی :زیرا چراغ کم نور خصوصا" نور قرمز خیلی کم .

3-توافق فکری و اعتقادی میان حاضرین در جلسه و فرد راهنما و داشتن صفای باطن

عده ای گفته اند برای ایجاد توافق فکری بهترین چیز امواج موسیقی است آن هم سرودهای دینی

4-مداومت در انجام کار جهت تشخیص و تطبیق صداها

5-خواندن ذکرهای مخصوص(مثل دعا و فاتحه)

6-خواندن سرودهای دینی جهت ایجاد ححالات موافق بین حاضرین

7-روح طالب ارتباط حضور در جلسه را اراده کند

8-انتخاب مکانی مناسب که به دور از جنجال و شلوغی باشد

9-حضور راهنمایی دقیق و هماهنگ امور

محمد


 
نویسنده: محمد ::: دوشنبه 86/1/27::: ساعت 1:49 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله محمد وآل الطاهرین

زندگی پس از مرگ

دکتر ریموند مودی با عده ای از افرادی که مرگ را تجربه نموده اند .مصاحبه کرده است.این عده در واقع به آن سو سفر کرده اند و بعد از مدتی دوباره به اینجا برگشته اند. با توجه به اظهارات آنها و کسانی که تجارب مشابهی داشته اند.نگاهی مختصر به آنچه پس از مرگ روی میدهد خواهیم داشت.

دکتر ریموند مودی میگوید:برخی از این افراد حتی شنیده اند که پزشکانشان اعلام کردند که آنها مرده اند.سپس ناگهان متوجه می شوند که خارج از جسمشان قرار دارند.اما هنوز در همان خانه وسالن و اتاق آشنا هستند.آنها جسم خود را از فاصله ای دور مدر می دیدند .گویی که تماشاگر آن بودند.برخی از آنها میگویند.می دیدید که پزشکان به آنها دارو تزریق می کردند تا آنها را زنده نگه دارند درحالی که آنان از جسم خود جدا شده بودند و مانند یک تماشاچی به آن می نگریستند.آنان هنوز احساس میکردند به جسمشان متعلق هستند اما نمی دانستند که جسمشان دیگر متعلق به آنها نیست.

بعد از مدنی به شرایط عجیب خود عادت میکنند و تشخیص می دهند که جسم فیزیکی خود را ترک کرده و در قالبی جدید متولد شده اند که با جسم فیزیکی کاملا متفاوت است.

آنها در قالب جدید خود لبریز از سرور عشق و آرانش می شوند.به زودی متوحه می شوند که برخی از دوستان و اقوامشان که قبلا" در گذشته اند به استقبالشان آمده اند. این موضوع آنها را شگفت زده می کند زیرا همچنان احساس می کنند زنده هستند پس چطور ممکن است که مردگان را ببینند.

آنگاه چیزی را می بینند که شرح آن دشوار است.در واقع نوری درخشنده را می بینند که بسیار خیره کننده است.گویی هزاران خورشید هم زمان با هم در حال تابیدن هستند. از درون این نور موجودی نورانی بیرون می آید.افراد مختلف این موجود نورانی را به اشکال مختلف می بینند و این بستگی دارد به این که در دوران زندگی در جسم فیزیکی پیرو کدام دین بوده اند و چه کسی را می پرستیدند. از آنجایی بسیاری از افراد دکتر مودی با آنها مصاحبه کرده است مسیحی بوده اند . آنها آن موجود نورانی را بصورت عیسی مسیح(ع) دیده اند.

دوستان عزیزی که این موضوع وبلاگ را میخوانند کاملا توجه کنند.

مثلا یک مرد یهودی که هیچ گونه باور دینی نداشت آن موجود را فقط به صورت یک ((موجود نورانی)) دیده بود.

نکته قابل این است.هنگامی که کسی میمیرد وقتی جسم را ترک میکند با یک موجود نورانی مواجه می شود که ممکن است بنا به زمینه های دینی و اعتقادی قرد .شری کریشنا .شری راما.عیسی مسیح(ع) .

موسی(ع) و حضرت محمد(ص) .میرا ماهاویرا.گورو نانک کبیر.حضرت زردتشت و یا...... . سایر قدیسان و مردان خدا باشد.

دوستان عزیز وقتی که جسم را ترک میکنیم با این موجود نورانی مواجه می شویم.

سپس کوچکترین کارهایی که از زمان تولد تا هنگام مرگ انجام داده ایم به صورت تصویری کلی نمایش داده می شود.کویی باید تماشاجی فیلم زندگی خود و مشاهده تمامی جرییات آن باشیم . هرکار کوچکی که در خلوت یا در جمع.در روشنی یا تاریکی در برابر چشم مردم یا پنهان از آنها انجام داده ایم مانند فیلم در برابر ما نمایش داده می شود.

آن لحظه را تجسم کنید ممکن است کارهای بسیاری در خفا انجام داده باشیم که هیچ کس از آنها مطلع نباشد واما وقتی که این کارها را میبینیم از حس پشیمانی و ندامت لبریز می شویم.وقتی که نمایش این فیلم به پایان می رسد سر به زیر می اندازیم .آن موجود نورانی کنارمان ایستاده است و این صحنه ها را می بیند. چطور ممکن است به حضرت محمد (ص) . یا عیسی مسیح (ع) .کریشا.بودا عشق بورزیم و کارهایی را که تصور می کردیم کسی آنها را نمی بیند انجام داده باشیم؟

اما دوستان در همان زمان احساس دیگری هم خواهیم داشت.درحالی که شرمنده هستیم و همه خطاهایی را که مرتکب شده این میبینیم سخنان خشم آلود و نفر تباری را که به زبان آورده این و افکاری را که در ذهنمان پرورده این به یاد می آوریم.حس شگفت انگیز دیگری هم خواهیم داشت احساس خواهیم کرد که در حضور موجودی نورانی در حضور عشقی مطلق و کامل هستیم که از همه چیز ما آگاه است . اما ما را کاملا می پذیرد و به ما عشق می ورزد. او یگانه دوست ما است.

استادی میگفت ((دوست حقیقی شما کسی ست که عیوب و خطاهای شما را میداند .ضعف ها و نقص هایتان را می شناسد اما با این مجود همچنان به شما عشق می ورزد)) چنین کسی حضرت محمد (ص) یا عیسی مسیح(ع) .حضرت زردتشت.گوروناک و... هر یک از مردان خداست که او را می خوانید و به لو دعا می کنید.

ار این رو از شما می خواهم با چنین مردانی ارتباط بر قرار کنید.

دوستان. در سفر مرگ یک لحظه پیش از آن که فیلم زندگی خود را ببینیم .شدیدا" احساس تنهایی و ترس می کنیم.احساس می کنیم که تاریکی و ظلمت ما را در برگرفته است.اما در حضور آن یار.آن موجود نورانی احساس امنیت می کنیم.او را هر چه میخواهید بنامید .زیرا همه نام ها به او تعلق دارد .او آن کسی ست که قدیسان با نام های متفاوت می خوانند. آن یگانه ای ست که مردان خدا او را به اشکال و صورت های مختلف می بینند.در حضور او احساس می کنیم که گویی باید دامنش را بگیریم و بگوییم((هرگز از تو جدا نخواهم شد ای معبود قلبم)) به پایش می افتیم و پاهایش را یا اشک شوق و عشق می شوییم .او ما را بلند می کند با دیدگانی عمیق.درخشنده و لبریز از عشق به ما می نگرد و می گوید((فرزندم .تو با زندگی ات چه کردی؟))

در آن لحظه تشخیص می دهیم که زندگی هدیه خدا برای هدفی خاص می باشد و اما افسوس که وسوسه ها.خواسته ها و احساسات شوریده ما را گرفتار کرده است و این هدف را از خاطر برده ایم و به دنبال سایه ها رفته ایم.ما به کسب لذت .دارایی و قدرت پرداخته ایم.این عمر ارزشمند را در طلب این سایه ها به هدر داده ایم و در ازای آن هیچ به دست نیاورده ایم و حال با دست های تهی در برابر آن موجود ایستاده ایم.به او چه خواهیم گفت؟

دوستان من .امیدوارم که امشب این اندیشه را در ذهن خود نگاه داریم.وقتی که سفر مرگ را آغاز می کنیم باید در حضور معبود باستیم.او از شما و من می پرسد:فرزندم به زندگی ات چه کردی؟آنگاه چه پاسخی به او خواهیم داد؟من پاسخ را به شما واگذار می کنم.اما به قول یکی از قدیسان قرون وسطی((هیچ گاه دیر نیست))

مادامی که جان در این بدن هست فرصت رسیدن به هدف را دارید( می توانید به انجمن تزکیه نفس که آدرسش در همین وبلاگ است مراجعه کنید و از همین الان بله همین الان شروع به پاک سازی روحتان کنید)

بنابراین هر روز مدتی را در سکوت بگذارید و از خود بپرسید ((من کیستم؟)) هدف از به دنیا آمدنم چیست؟ به کجا می روم؟ آیا از هدف دور شده ام.یا به آن نزدیک می شوم.

موفق باشید

نوشته : محمد

----------------------------------------

از دوستانی که نظر میدهند بسیار سپاسگذارم

www.tazkiye.com


 

لیست کل یادداشت های این وبلاگ