سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 292669

  بازدید امروز : 2

  بازدید دیروز : 10

ارتباط با ارواح

 
بنیاد اسلام، دوستی من و دوستی اهل بیتم است . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 
نویسنده: محمد ::: یکشنبه 85/9/12::: ساعت 3:0 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

دوستان چند وقت به دلایلی مشکلی برایم پیش اومده بود نتونستم زیاد بنویسم.شرمدنده اما این سری با مطالب جالب اومدم.حتما تا آخر بخونید.

دنیای بهشت

بهشت چیست؟ اگر دوزخ بیمارستانی برای ارواح بیمار باشد.رفتن به بهشت مانند رفتن به ییلاق

است و در آنجا زیبایی و آرامش عظیمی وجود دارد.

در دنیای بهشت آرزوهای برآورده نشده معنوی برآورده میشوند.بهشت دنیای اجابت خواسته ها و

آرزوهاست.هر یک از ما آرزوهایی رفیع و معنوی داریم که به دلایلی قادر نیستیم طی اقامت در

زمین به آنها دست یابیم.این آرزوها در بهشت برآورده می شوند.

فروید در یکی از کتاب هایش در مورد پسر بچه ای بنام هرمان.صحبت میکند.گه به طرز حیرت

آوری گیلاس دوست داشت.اما مادرش به او اجازه نمی داد که بیش از اندازه ای معین گیلاس

بخورد.پسرک همچنان با چشمانی حریص به دنبال گیلاس بود.یک شب در خواب دید که به اندازه

ای که دلش میخواست گیلاس خورد.او همه گیلاس هایی را که در خانه داشتند خورد. وقتی

بیدار شد لبخند به لب داشت و با شادی فرآوان گفت: هرمان همه گیلاس ها را خورد) . او در

خواب خواسته اش را برآورده کرده بود.

ما در دنیای بهشت خواسته های ارضا نشده خود را برآورده می کنیم.از آنجایی که مردم متفاوت

دارای خواسته های متفاوت هستند. بهشت هر کس با بهشت دیگری یکی نیست.هر کس دارای

بهشت خاص خود است و این بسته به سابقه دینی و محیطی دارد(تزکیه نفس کنید و به انجمن

ارتباط با ارواح و تزکیه نفس-سیروسوک سر بزنید) می گفتم این بسته به سابقه دینی و محیطی

دارد که در زمین از آنها برخوردار بوده است.

گفته می شود بهشت دزدها شهری ست که در آنجا سگی نیست و خانه ها محافظی ندارد.

بهشت جای برآوردن خواسته ها است.بسیاری از مردم دوست دارند هنرمند.نقاش- و یا

موسیقیدان شوند. اما به دلیل محدودیت هایی که در طی اقامت در زمین دارند.قادر به دستیابی به

این گونه خواسته ها نیستند.

فرض کنید مرد جوانی استعداد نقاشی دارد .او آرزو دارد که نقاش بزرگی شود تا زیبایی و

عشقی را که در درون خود احساس می کند به شیوه ای خلاق بیان نماید. او می خواهد با پاریس

برود و در دانشکده هنر آنجا تحصیل کند. اما چون فقیر است باید کارهای نا مطلوب یک کارمند

را انجام دهد. چنین شخصی وقتی که کالبد فیزیکی خود را نرک می کند و به دنیای بهشت

می رود دیگر محدودیتی برای انجام خواسته های خود نمی بیند و می تواند توجه کاملش را به

هنر معطوف کند.

دنیای اختری در مقایسه با دنیای مادی مکان آگاهی و وجداست. در آنجا عواطف به مراتب

بالاتری رهنمون می شوند. در دنیای اختری استعدادهای خلاق ما آزادانه شکوفا می شوند. فرد

میتواند به طور طبیعی هر چه می خواهد از ماده اختری خلق کند.زیرا این ماده-سیال و

ارتجاعی است و بی درنگ به احساسات افکار و خواسته ها پاسخ می دهد .هر چه را که

بیندیشید خلق خواهد شد.(دوستان خوب توجه کنید)

بدین سان در دنیای بهشت هیچ بارانی نیست.اگر باران بخواهید فقط باید آن را تفکر کنید.و آنگاه

باران خواهد بارید.اما فقط برای شما فقط شما هستید که آن را احساس خواهید کرد. شخصی که

کنار شماست آن را به هیچ وجه احساس نخواهد کرد مگر آن که او هم باران بخواهد.

شما آنچه را آرزو می کنید بی درنگ در دنیای بهشت دریافت خواهید کرد. بنابراین در دنیای

بهشت حسادت-حرص- و احساس(تو بیشتری داری) وجود ندارد.زیرا لحظه ای که چیزی بخواهید آنجا پدیدار می شود.هر چه

که ذهن به آن بیندیشد بلافاصله آفریده می شود.بنابراین آنچه

که در زندگی زمینی آرزو داشتیم.اما نتوانسته این به آن برسیم در دنیای بهشت به آن دست خواهیم یافت

.

اما یک محدودیت در آنجا وجود دارد که ما بر خود تحمیل کرده ایم.الگوهای عاطفی و عادت های

ما طی عمر زمینی این محدودیت را به وجود می آورند.فردی را در نظر بگیرید که فلج است و

سال ها به کمک عصا راه می رود.این عادت عمیقا" در ذهن او حک شده است. وقتی او وارد

کالبد

اختری می شود این خاطره را از یاد نبرده است و تصور می کند که همچنان فردی فلج است.

و در نتیجه با عصایاختری وارد راه می شود.باید پیوسته به او یادآوری کرد((برادر)) دیکر به

این عصا یا چوب زیر بغل نیازی نداری.زیرا در دنیای اختری تو حتی نیازی به راه رفتن

برای رسیدن به مقصد نداری.در دنیای اختری اگر باید به جایی خاص برسید-هر اندازه هم که

از لحاظ فیزیکی دور باشد- فقط باید بخواهید و آنگاه در آنجا هستید.

----------------------------------------------------------------------------------------------

جی-پی واسوانی میگوید چندی پیش خواهری به دیدنم آمد.او جسما" ضعیف است و مدت هاست

که به یک ناراحتی فیزیکی مبتلا می باشد.او می گفت(( هر وقت که شما به سفر می روید من

خیلی غمگین می شوم.زیرا به علت ناراحتی جسمانی ام نمی توانم همراه شما بیایم.گاهی وقتی که

در سکوت فرو می روم تجسم میکنم .خانه ای دارد و دکمه ای را فشار می دهم و نام مکانی را

که شما به آنجا رفته اید به زبان می آورم و آنگاه بلافاصله به آنجا منتقل میشوم.))

جی پی واسوانی به او گفته است که: این دقیقا" چیزی است که در دنیای اختری اتفاق می افتد.

دوستان من چنانچه گفته شد. بهشت محل برآورده شدن آرزوهاست .همه آرزوهای متعالی شما در

بهشت برآورده می شوند.زیرا در بهشت محدودیتی نیست.

مگر محدودیت هایی که به لحاظ پاره ای از عقایدی که در ذهنمان ثبت نموده ایم به خود تحمیل کرده ایم.

بنابراین دوستان.پیوسته باید خود را از ارواحی رها بدانیم و خود را با جسم هایی که داریم یکی

ندانیم. شما جسم نیستید .جسم فقط مانند یک لباس است و شما کسی هستید که این لباس را پوشیده

است. مجود و هویت شما بیش از جسم است و نباید در ذهن خود جایی برای محدودیت های

جسم قایل شوید.محدودیت ها به جسم تعلق دارند.نه به شما و شما همیشه رها هستید.این جسم

است که بیمار می شود.شما بیمار نمی شوید.این جسم است که مفلوج می شود.شما هرگز دچار

مشکل فیزیکی-و فلج نمیشوید.

یکی از استادان علوم روحی میگوید. چندی پیش که از مجتمع جزامیان بازدید می کردم.به آنها

گفتم.

((حتی یک لحظه هم خیال نکنید که بیمار هستید.طی اقامت کوتاهتان در زمین-که دارای هدف

خاصی است-به شما جسمی داده شده است که به جزام مبتلاست.شما این جسم را ترک خواهید

کرد.در بهشت بیماری وجود ندارد.))

دوستان من در دنیای بهشت انسان فرصت آن را دارد که بهترین های وجودش را ابراز کند.در

دنیای بهشت گروههای خدماتی بسیاری هستند که انسان را ابراز کند.در دنیای بهشت گروه های

خدماتی بسیاری هستند که انسان در هم نشینی با آنها می آموزد تا با خلوص هر چه تمام تر

خدمت کند.یکی از درس های مهمی که همه در بهشت می آموزند .آن است که تمامی موجود ما

وهمه داشته های ما برای خدمت و یاری به جهان اطرافمان منظور شده است.

در عالم بعشت سیاست وجود ندارد و تلاش برای دست یابی به مقام و جاه-شهرت و اقتدار یا

بزرگی در میان نیست.با مرگ جسم فیزیکی نیازهای بدن مانند غذا و سرپناه-لباس و زیور آلات

خانه های زیبا و اتومبیل های مجلل دیگر ارزشی نخواهند داشت.

منظور از اقامت در عالم بهشت بی نیاز شدن ما از تمامی سختی هاست.مسائل بیشتری را

میتوان در مورد عالم بهشت بازگو کرد.آنها درست مانند تصاویری یکی پس از دیگری در

برابرم پدیدار می شوند.اما وقت کافی برای این کار نیست.و حتی نیازی به این کار نیست.زیرا

روزی همه ما به بهشت خواهیم رفت و شگفتی های آنجا را از نزدیک مشاهده خواهیم کرد.انشاالله

بهشت عالمی شگفت انگیز است.اما شگفت انگیز از آن عالمی است که فراسوی آن قرار دارد.

در عالم بهشت روح تعالی بیشتری می یابد تا زمانی که واپسین گره های زمینی گسسته شده و

همه پیونده ها با دنیای اندوه و درد به پایان برسند.آنگاه یک باز دیگر روح به خواب می

رود.خوابی عمیق و شیرین و این مرگ کالبد اختری است .نخستین مرگ - مرگ کالبد فیزیکی

است و دومین مرگ .مرگ کالبد اختری است .این عالم تازه .عالم ملکوت است.بله دوستان عالم

ملکوت انشاالله در مطلب بعدی را در مورد عالم ملکوت می نویسم .

موفق باشید

نوشته: محمد


 
نویسنده: محمد ::: شنبه 85/8/13::: ساعت 11:0 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله محمد و آل الطاهرین

در جهان ارواح اشکال را عقلها می سازند

علم روحی جدید و شواهد بسیاری اقامه نموده مبنی بر اینکه عقل مستقیما" در ماده اثر می گذارد و این مسئله امروز یک حقیقت علمی و مسلم می باشد.زیرا درجهان ارواح میزان این اثر زیاد تر می باشد.بنابراین در جهان روحی عقل مستقیما" در جسد اثیری که از حیث رقت و لطافت نسبت به جسد فیزیکی در درجه بالاتر قرار گرفته اثر میگذارد.

پس عقل در جهان ارواح به جسد اثیری همان شکلی ر میدهد که منطبق با متقضاس آن محیط باشد.

همانطوری که ما در روی زمین با شکل خاصی که جسد اثیری به خود گرفته است شناخته می شویم.در جهان ارواح هم جسد اثیری با همان شکل ساخته می شود.که عقل به وی داده است.پس عقل جوان یعنی عقلی که به واسطه خلاص شدن از قید جسد و نیرو گرفتن از عالم روحی به حد رشد نیروی خود رسیده و در عالم روح به جسد اثیری همان نیروئی را میدهد(نیروی فعاله) که در سیر آن جسد اثیری به سوی ابدیت در فضای بیکران هستی لازم دارد.یعنی متناسب با رشد و تکامل عقل جسد اثیری هم برای سیر به عوالم بالاتر تحول پیدا میکند.البته با نیروی محرکه ای که عقل می سازد.

پس شکل خارجی انسان در عالم روحی بر حسب ظهور خاطراتی است که آن خاطرات از طریق عقل در جسد اثیری عمل میکند.زیرا اغلب ارواح هنگام آمدن به عالم زمینی با استفاده از نیروی عقل که خاطرات زمینی در آن متمرکز بوده امواج خود را پائین می آورند یعنی زنده شدن خاطرات زمینی در عقل خودآگاه آنها ارواح ترجیح می دهند که با همان شکل قدیمی که در روی زمین دداشته اند ظاهر شوند تا حاضرین در جلسه ارتباط بتوانند آنها را بشناسند.

اما هنگان برگشتن به جهان اثیری(روحی) با کمک عقل آن شکل زمینی را از خود دور می کنند.چون این کار برای آنها زحمتی ندارد.باز هم همانطور است که ارواح می خواهند در لوح حساس خود را به مردم زمینی نشان دهند و یا اینکه در جلسه ارتباط برای شناساندن شخصیت خویش به دیگرانی که آنها را قبلا می شناخته اند.تجسد مادی بخود می گیرند.

این ظواهر امروز از بدیها علم روحی جدید بشمار می رود.هیچکدام از بحث کنندگان و نویسندگان روحی در این مسئله با هم اختلافی ندارند.پس آیا این تغیر شکل از جانب ارواح هنگام لزوم امکان دارد.یا همه اینها صرف خیال هستند؟

برای اثبات این حقیقت می گوییم تجسم اخلاق که محل واقعی آن عمل می باشد.یعنی اخلاق و رفتار دائمی هر شخصی جمال واقعی آن شخص را در مرحله عقل باطن تشکیل می دهد همان اخلاق پنهان شده در عقل است که جمال حقیقی انسان را در جهان ارواح در قالب جسد اثیری ظاهر می سازد.آن وقت عقل همان جمال را برای همان جسد اثیری بطور جاودانه تجلی می دهد.

در مقابل تاثیر عقل در جمال اخلاقی هیچ مانعی جر قوه حافظه وجود ندارد.

چون آن جمال اخلاقی مرکز نیروی ذاکره عقل می باشد و آن ذاکره در این جهان ماده بطور خود آگاه عمل نمی کند.یعنی همه آنچه را که دارد نمی تواند یک دفعه ظاهر کند.ولی در جهان روحی که عقل از قید و بند جسد مادی خلاص شده و ذاکره هم توانسته همه مکنونات خود را ظاهر سازد لذا عقل همان جمال را به جسد اثیری میدهد پس در واقع در جهان اثیری همان شکلی که انسان دارد و بطور کامل از جمال اخلاقی ظاهر شده می تواند همه عواطف و احساسات آن شخص را نشان دهد.یعنی همان شکل با زبان حال شخصیت واقعی ان انسان را نشان می دهد.وقتی که در آن مشاعر و عواطف بتدریج تطوری حاصل شود.طبعا" در آن جمال اثیری هم تغییر و تحولی پدید خواهد آمد.یعنی عقل خودآگاه در اثر تحولی که برایش پدید آمد جمال دیگری برای آن جسد اثیری که لطیف تر از جمال قبلی است ظاهر می کند و روح با آن شکل و جمال جدید آماده انتقال به جهان بالاتری می گردد پس مسلم شد که در جهان ارواح امکان ندارد جسد اثیری مشاعر و عواطفی را به خود نسبت دهد که قبلا" مالک آن نبوده است.به همین مناسبت است که گفته اند:عالم ارواح بر خلاف عالم زمینی جهان شهود است.زیرا آدمی در زندگی زمینی میتواند بعضی عواطف و مشاعری را از خود بروز دهد که در عقل باطن او نیست چون جهان زمینی جهان تجلی همه عقل باطن که شخصیت آدمی در آنجا شکل میگیرد نمی باشد بلکه روی آن را مقداری پوششهای مادی پوشانده حتی طوری است که خود آدمی هم به همه آن چیزهائی که درضمیر ناخودآگاه خود یعنی در عقل باطنش هست آگاهی کامل ندارد.اما وقتی که شخص به جهان ارواح منتقل شده عقل باطن از قید و بند پوششهای مادی بیرون آمده یکجا می شود نیروی ذاکره آن شخص به دستور عقل آن جمال عقلی (شخصیت واقعی)روح را ظاهر میکند و آدمی در جهان اثیری با همان شکل اخلاقی و ملکات نفسانی شناخته میشود.

موفق باشید


 
نویسنده: محمد ::: پنج شنبه 85/8/11::: ساعت 1:0 صبح
طی الارض یا انتقال با جسد فیزیکی.حالتی هست که بعضی ها میتونن با جسم مادی خود به جاهای دور برن و حتی از دیوارها و سقف ها و صندوق های بسته عبور کنند و یا جابجایی و انتقال یک شی رو از مکانی به مکان دیگه در آن واحد .طبق این تعریف طی الارض رو نمیتوان همون( برون فکنی روح)(جدایی و خلع روح از بدن)دانست.حالا اینکه بعضی ها چنین توهمی کردند که برون فکنی همون طی الارض هست.ولی این دو تا با هم تفاوت دارن چون در برون فکنی روح حرکت و جابجایی روح با جسد مثالی (بدن روحی)است.ولی در طی الارض انتقال و جابجایی جسم مادی و فیزیکی هست.به عبارت دیگه در برون فکنی سفر روحی است ولی در طی الارض جسمانی هست.
حالا اینکه بعضی ها میگن طی الارض همون برون فکنی روحه اینه که اونا معتقدند انتقال انسان از یه مکان بعید در یک لحظه با بدن عنصری مادی ممکن نیست.چون با بدن مثالی برزخی(بدن روحی یا اثیری)امکان پذیره.
همین طور که محققان علم روح شناسی گفتن این مساله توجیه مادی و طاهری نداره و نمیتوان آن را با امور مادی تجزیه و تحلیل کرد بلکه باید اینو جزو خرق عادت دانست.یعنی اموری که وقوع آنها از نظر عقلی ممتنع و محال نیست.ولی غیر عادی است. و از همه کس سر نمیزنه.
علمای روحی عامل به وجود آورنده ی این حالت.یعنی انتقال با جسد فیزیکی رو وجود نیروهای مغناطیسی و کهربایی در اعضای انسان میدانند.( این از نظر علم روح شناسی)
-----------------------------------------------------------
(و لازم است اینو بدونید که مساله ی طی الارض ریشه ی قرآنی داره)که جریانش مفصله.
طی الارض یک موهبت و کرامت خداست و عنایت الهی است .که اینو بدونید که به هر کسی نمیدن.بلکه اختصاص به نفوس قدسیه الهیه و بندگان پاک و خالص الهی دارد.
از این رو کسایی که به درجات کمال معنوی دست یافته اند و لیاقت و ظرفیت اونو پیدا میکنند.
آنان کسانی هستند که با جوهر عبادت و بندگی به مقام قرب و ولایت الهی نایل آمدند و محبت و محبوب او شدن.و خداوند هم اونا رو صاحب ولایت تکوینی و کرامات معنوی نموده که از آن جمله .رسیدن به مقام طی الارض هست.کسایی که صاحب این مقام و کرامت شدن بسارند و نمونه های آن فراوان یافت میشه.که بهترین دلیل بر امکان وقوع طی الارض میباشد.
یا حق

 
نویسنده: محمد ::: دوشنبه 85/8/8::: ساعت 6:0 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

کلمه ی اثبر نزد ستاره شناسان قدیم.فلک نهم است و نزد دانشمندان طبیعی ماده ای است بدون وزن که از تمام اجسام و مداد می گذرد و امتداد صوت و گرما به وسیله موج های آن صورت میگیره.این کلمه یونانی است
ماده ی اثیری ماده ای لطبف و بی وزن و سبک است که در جسد مثالی ارواح وجود دارد و به آن
(تلی پلاسم) میگویند.(البته اکر تعبیر به مواد.راحع به جسد مثالی ارواح صحیح باشد)
باید گفت خود روح ذاتا موجودی مجرد و غیر مادی است و این ماده اثیری نمی تواند از ذات و لکن روح در بدن مثالی خود قرار داد و این ماده میتواند ذز این بدن لطیف اثیری وجود داشته باشد البته ماده آن با ماده طبیعی تفاوت دارد
علمای روحی تا اونجایی که میدونم میگن:ارواح برای تولید صدا و بر قراری ارتباط با زمینی ها به دو ماده نیاز دارند:یکی ماده ((اکتوپلاسم)) (اگر خواستیم بگید تا کاملا براتون واضح توضیح بدم
و یکی دیگر ((ماده اثیری))است که در ارواح هست و ارواح با مخلوط نمودن این ماده ابزار تکلم درست کرده و با زنده ها ارتباط بر قرار میکنند
همچنین علمای روحی میکویند تا موقعی که ماده اکتوپلاسم با آن ماده اثیری مخلوط نشود هیچ فایده ای ندارد و ماده اکتوپلاسم به تنهایی در تجسد اعضای صوتی و سایر اعضای بدن ارواح کافی نیست علمای علم روحی نتوانسته اند از کیفیت ترکیب ماده اثیری (که در حقیقت یک ترکیب شیمیایی است و توسط روح شیمیدان صورت میگیرد)آگاهی پیدا کنند.


 
نویسنده: محمد ::: شنبه 85/8/6::: ساعت 10:39 عصر

جهان سوم روحی

بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله محمد و آل الطاهرین دوستان من جهان سوم محدوده ای بسیار عالی می باشد که نفس یا شیطان حق ورود به آن را ندارد و کسانی که به آن محدوده وارد میگردند از مراحل بسیار سختی باید گذر کنند و دارای شرایط خاص باشند تا بتوانند((طبقه اول بهشت))آن محیط را درک کنند.زمانی که فقط عقل با آنان همراه است حق ورود به جهان سوم را دارند. جهان دوم.هزاران مرتبه بزرگتر از کل جهان مادی که بی انتها در بی انتها است می باشد و مجموع جهان اول و دوم در مقابل جهان سوم به مانند نقطه ای بیش نمیباشند و هر یک از جهان ها این حالت تساعدی نسبت به جهان بالاتر از خود را دارا هستند در حقیقت انسان که از ازل حرکت کرده و فعلا به محدوده جهان مادی رسیده و در حال گذر از جهان دوم است.زمانی که به جهان سوم رسید تازه آغاز حرکت انسانی او است و مبداء و شروع حرکت اصلی به عنوان یک انسان از جهان سوم مس باشد.برای ورود به محدوده جهان سوم به فعالیتی بس شگرف نیازمندیم.

نوشته: محمد


 
نویسنده: محمد ::: شنبه 85/8/6::: ساعت 10:0 عصر

جهان دوم روحی

بعد از مرگ کلیه ی کسانی که دارای نواقصی در سیر تکاملی روحی خود هستند بنا به قانون حاکم.وارد جهان دوم میگردندوجهان دوم جهان ظلمت نامیده میشود منظور از جهان ظلمت یک محیط خاصی نیست بلکه محیطی هزاران مرتبه بالاتر از محیط مادی و گشترده تر از آن که خود دارای طبقاتی می باشد.است.هرچه به سطوح پایین آن برویم ظلمت و تاریکی حاکم است و در تاریکی ترین نقاط آن ارواح شرور.بنا به حکم قانون به سایر ارواح حاکمیت دارند و آنان همیشه در آزار و اذیت یکدیگر هستند و این رودند تا زمانی ادامه دارد که آنان به حدود خاصی از درک وارد گردند.
سطوحی بالای جخان ظلمت.نسبت به سطوح پایینی آن بسیار عالی است ولی در نوع خود ارواح محلی برای تطهیر و رسیدن به درک لازم می باشد.و در آنجا ارواحی جهت ارشاد و پاک سازی روحی همیشه از جهان های قانون بالا برای انجام ماموریت وجود داردند و جهان دوم مستقیما زیر نظر قانون جهان سوم اداره می گردد و در آنجا بسیار بد جایگاهی است
.
از سطوح جهان ماده هر کسی توانایی ورود به جهان دوم و سوم و جهان های بالاتر را قبل از مرگ ندارد
.
هر کسی بخواهد به جهان های بالاتر وارد گردد به حکم قانون لایتغیر امکان برگشت دوباره به ماده را ندارد ولی کسانی که در حالات روحی موفق به درک جهان دوم یا سوم یا جهان های بالا میگردند در حقیقت به این جهان ها ولرد نمی گردند بلکه آنها سیر خود را در ابرآگاهی نسبت به جهان های بالا توسط ارواحی که شاید او را ببیند و یا نبیند انجام می دهند.و شخص خیال می کند که واقعا به آن جهان ها وارد گردیده و یا مشابهی از شرایط جهان های بالا را به امر قانون در جهان مادی توسط ارواح راهنما برای شخص مذکور به مجود می آورند
.
قانون اینست که تا کسی خود عملا به جهان دوم یا سوم یا بالاتر وارد نگردد از اسرار آن با خبر نمی گردد و هیچگونه اطلاعاتی به جر آن مواردی که از طرف قانون صلاح دیده شده و لازم است از آن جهان ها درز نمیکند.و اگر کسی هم به نوعی در ابر آگاهی از آن اطلاع پیدا یابد میبیند که موقع بیداری قسمت اعظم رویا و سیر و سفر وی به ذهن آکاهی عادی اش وارد نشده و چیزی به یادش نمی آید شاید کسانی باشند که از لحاظ گانه از چهار به بالاتز باشند.همین ها هم اگر به آن جهان ها سیر کنند باز موقع رجعت مقداری از آن اطلاعاتی که محرمانه است از خاطر آنان پاک میگردد و فکر میکنند که توانسته اند جهان های بالا را ببینند.ولی غافل از آنند که تمام سیر و سلوک اینان حداکثر در محدوده ابر آگاهی رویداده است و کسی حق ورود مه جهان های بالاتر را ندارد و اگر اینان به حق خود منصف باشند و آن قدرت لازمه تشخیص و کارآیی در مورد ارتباطات با ارواح از سطوح بالا را دارند اگر موارد مذکور را بررسی کنند به نتایج بالا خواهند رسید که سیر و سفر در جهان های بالا فقط با انرژی قانون میسر است و آن انرژی نیز تا کنون در اختیار کسی نبوده که از آن استفاده نماید به جر شخصی که به او داده شده و نماینده قانون است
.
کسانی که سلسله وار پشت سر هم یکی بعد از دیگری نماینده قانون خواهد بود از قانون حق استفاده از آن انرژی به او خواهد داد تا بتواند بعضی از افراد را بنا به صلاح دید در جهان های بالا البته با توجه به حدود و قدرت حاکمیت وی که از قانون تعیین میگردد سیر دهد باز همین اشخاص نیز میتوانند از مواردی که ورود آنان به جهان مادی صلاح نیست اقدام به انتقال اطلاعات ممنوعه به جهان مادی گردند
.
فقط نماینده قانون انرژی لازم جهت سیر اشخاص در جهان های بالا به نسبت اجازه ای که داده شده دارد و هر کس این ادعا را میکند که توانسته در جهان های بالا سیر کند کذب کاذب است و اگر بخت یار بوده حداکثر در ابرآگاهی میتواند باشد
.
کسانی که محدوده جهان ظلمت را سیر نموده اند آن را بسیار بد جایگاهی میدانند البته آن خود نیز از رجمت خداوندی است.همچنان که در قرآن کرید میفرماید:جهنم از ظاهر عذاب دوزخ است و از باطن در رحمت
)).
و اینگونه اشخاص پس از سیر خود از دیدن آنجا بسیار غمگین و فشار خاصی را متحمل میگردند و به خود قرو میروند وآنان حتی از نگاه کردن به جهان دوم کراهت از خود نشان میدهند و موقع سیر از روی آن تمایلی به دیدن آن ندارند و از ارواحی که در آن هستند بسیار گریزانند و نمی خواهند اعمال آن ها گریبانگر اینان گردد.
حتی نگاه کردن از دور به جهان دوم بسیار ناراحت کننده است.انسان هایی که در آن محیط قرار دارند تمام اعمالشان را با خود حمل میکنند و در دیدن این افکار و حالات روحی بسیار زننده و دلگیر است.اما غافل از آن که همه خود میدانند .ولی بدان عمل نمیکنند .با اعمالی که انجام داده اند با اینکه از آن گریزانند بعد از مرگ به جهان دوم می رومد.نفس شیطان در جهان دوم حاکم است پس هر کس متواند نفس شیطان را از خود دور کند تا زمانی که حتی ذره ای از آن باقی باشد حق ورود به جهان سوم را ندارند.البته راه برای آنان همیشه باز است ولی حیائی که به جهان سوم حاکم است از شرم.آنان را خرد خواهد کرد.آنهایی که به همه اسفل السافلین یا قعر جهان دوم میروند.روح آنان مرده است وتحمل فشار حاکی از شرم و حیا را نخواهد داشت و به خود جازه ورود به جهان سوم را نخواهند داد.هر کس بمیرد به نسبت اعمالی که انجام داده روح اش دارای انرژی خاصی خواهد بود و این انرژی که محدود به اعمال اشخاص است آنان را از روی جهان دوم رد می کند
.
و هرکجا که سطح ارتعاش آنان با آن برابر است فرود می آورد.قعر جهان دوم اواسط یا اواخر جهان دوم و شاید انشاالله تا جهان سوم که تماما" بستگی به انرژی دارد که آن را به طور صحیح در خود انباشته است
.
هر کسی که میمیرد سوار تاب الهی میگردد(پل صراط)و تاب الهی او را با خود به بالا می برد و تا آنجا که انرژی دارد سوار آن است.در جایی که انرژی اش تمام شد از آن پیاده میشود
.
انذژی انسان را حداقل به جهان سوم میرساند از نوع انرژی طلایی یا قانون است و کسانی که نتوانند به انرژی طلایی دست رسی پیدا کنند لاجرم لایق جهان دوم خواهند بود و بعد از طی مراحلی که مربوط به تطهیر روحی آنان است میتوانند به آن انرژی دست رسی و به وسیله آن به جهان سوم وارد گردند
.
کسانی که به طور آزمایشی از طرف قانون به جهان سوم فقط برای یک لحظه وارد شده اند گفته اند اگر انرژی قانون از ما حمایت نمی کرد بر اثر شرک و حیایی که داشتیم و خود را لایق آن جهان نمیدیدیم خرد میشدیم و امکان تحمل چنان فشاری برای ما میسر نیست و اگر کسانی توسط یک انرژی برتر.به جهان بالاتر از حدود خود بروند به محض اینکه حمایت آن انرژی از آنان قطع گردد قورا" به سطح جهانی که لابق آن هستند بر میگردند
.
اکثریت انسان های روی زمین که یک گانه اول را دارا هستند حتی لایق ورود به جهان دوم نیز نمیباشند.برای درک جهان د.م باید دارای گانه دوم باشند و با استفاده از کالبد دوم توسط گانه دوم که به حرکت در می آید وارد جهان دوم میگردند و آن را درک کنند
.
این از رحمت خداوندی است که هر فرد یگانه که میمیرد خداوند از در رحمتش گانه دوم را به او عطا میکند تا با آن وارد جهان دوم گردد
.

نوشته:محمد


 
نویسنده: محمد ::: شنبه 85/8/6::: ساعت 10:0 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله محمد و آل الطاهرین
سلام من در این جا میخواهم جهان های روحی را بنویسم تا بعد از مرگ انسان به کجا میرود و چه میشود
دوستان من شروع حرکت مادی انسان از جهان ماده آغاز میگردد بعد از آنکه خداوند هر آنچه را که لازم بود به اشرف مخلوقات یعنی انسان تعلیم داد (منظورم عالم قبل از این عالم است)و از او عهد و پیمان بگرفت برای عمل به آنها و حرکت به سوی خداوند شپس او را به اسفل السافرین فرستاد .انسان ها از بدو تولد آفرینش در ازل(تاریخی بی منتها به عقب)شروع حرکت به سوی خداوند را آغاز نموده است.
دوستان من .در اینجا من بصورت روان جهان های روحی رو براتون توضیح میدم تا کاملا متوجه بشید.
------------------------------------------
جهان اول:
انسان از ازل تا کنون که تاریخی را بر آن متصور نیستیم در حرکت می باشد و فعلا به مراحل آزمایش در جهان مادی که به نام جهان اول نام گذاری شده رسیده.
جهان اول شامل تمام مراحل سیر تکاملی انسان در ماده میگردد حالا از چه زمانی تا چه زمانی خداوند آگاه است و تمام کاینات تا چشم کار میکند و تا جایی که حتی قوی ترین تلسکوپ ها برای پایان آن حدی متصور نیستند با تمام ممکنات و موجودان.جهان اول نامیده میشود.
وقتی انسان به واسطه ی مرگ از جهام اول فارغ میشویم جهان دوم یا حالا هر اسمی که بتوان مقتضیات بر آن نام نهاد مثلا جهنم یا جهان ظلمت یا برزخ آغاز میگردد.
من در اینجا بهترین نام را که همراه با خصوصیات آن است بر آن می نهیم و آنرا جهان ظلمت می نامیم.
کسانی که به واسطه اعمال و عدوم تکامل مقرره غیر صحیح خود را لایق آن جهان میگردانند پس از طی تطور از آن جهان خارج میگردند
هم چنانکه در قرآن آمده خداند هفت جهان بالای این جهان آفرید که هر کدام طبقه ای از بهشت نامیده شدند.جهان دوم سوای جهان های هفتگانه می باشد.میتوان در مجموع از نه جهان اسم برد که نهمی را جهان نتوان گفت بلکه ماورای جهان ها نامیده می شود که شامل بی نهایت جهان است.ما چون اسمی بر آن نمیتوانیم بگذاریم و از قدرت درک ما خارج است فقط از لغت ماورای جهان ها استفاده می نماییم.که جهان ضد ماده می باشد.
جهان سوم روحی.طبقه اول بهشت شمرده میشود و جهان چهارم طبقه دوم الی جهان هشتم .طبقه ششم و ماورای جهان ها طبقه ی هفتم که شامل بی نهای محدوده های غیر قابل فهم و درک و ناشناختی برای ما است.فرمان خداوند در مرحله اول به لوح محفوظ وارد و در آن ثبت میگردد ار آن پس به عالم ملکوت به سطوح جهان نهم که در راس حضرت محمد(ص)نماینده خداوند و بعد از او حضرت امیرالمومنان علی(ع)و امامان معصوم که در اعلی مرتبه یعنی
ماوراء جهان ها قرار داردند.وارد میشوند.
آنان نمایندگان قانون در مرتبه اول می باشد و تمامی امور آفرینش بدانها محول گردیده و اعمال همهء انسان ها را خداوند به واسطه ی آنان قبول می فرماید و او امر خداوند به آنان ابلاغ می گردد و از طریق انان به نماینده قانون در جهان های پایین تر به ترتیب از جهانی به جهان دیگر .تا در تاریخ به نماینده قانون در جهان سوم میرسد.
در جهان نهم چهارده معصوم و پیامبران اولولعزم قرار دارند اما پیامبران اولولعزم که صاحب کتاب هستند تابع رسول خدا می باشند.و به ترتیب پیامبرانی که نسبت به پیامبران اولولعزم دارای درجات کمتری هستند به جهان هاس هستم و هفتم و غیره تعلق دارند.
قانون فقط تا کنون در 7 هفت جهان((هفت طبقه ی بهشت))برتر ما.قرار داشته است.در هر جهان((از جهان سوم به بالا))نقطه ای خاص مجود دارد که به آن منبع قانون میگویند.
در هر جهان برتر.جهان دوم روحی شخصی برگزیده از طرف خداوند مجوددارد که انسان است و او دارای مراتب عالی می باشد و برای انجام ماموریت به جهان پایین تر خود وارد و در آنجا به امر خداوند به عنوان نماینده قانون انجام وظیفه مب نماید.اینان نسبت به افراد جهان مورد ماموریت افراد ناشناخته هستند و بنا به مقتضیات و برای خدمتگذاری از حد جهانی خود به پایین آمده و مثلا در جهان سوم به نام نماینده قانون انجام وظیفه می نمایند.هر جهانی به جز جهان اول و دوم داران نماینده قانون می باشد که تمامی پیام ها از بالا به او ابلاغ و توسط او اجرا میگردد در حقیقت نمایندگان قانون پادشاه آن جهان هستند.
هر نماینده قانون پیکی برای صعود به جهان بالاتر خود دارد که به وسیله او تماس خود را با جهان بالاتر خود برقرار میکند.قانون جهان سوم جهان دوم و جهان اول را نیز در بر میگیرد و این جهان 3 سه جهان در واقع تابع قانون جهان سوم هستند.
نمایندگان قانون جزو والاترین ارواح می باشند که از نطر تکامل نسبت به جهانی که بر آن نظارت دارند تسلط کامل دارند.
این به واسطه انرژی می باشد که از طرف خداوند به نام انرژی قانون به این نمایندگان اعطا میگردد.
به واسطه همین انرژی آنان بر جهان مورد ماموریت خود تسلط کامل پیدا کرده و هر امری نوسط آنها انجام میگرد.
روجی که آماده وارد شدن به جهان مادی میگردد حالا در هر نقطه از کاینات که باشد در مرحله اول بعد از آماده شدن به نقطه قانن فراخوانده میشود و از طرف قانون معلوم می گردد که آن روح چه توانایی دارد و تا چه حدودی میتواند عمل نماید.تمام موارد به واسطه همان نیروی قانون که به رهبر جهان سوم از طرف خداوند اعطاء شده معلوم می گردد و با توجه به توانایی روح مورد بحث و خصوصیات روحی او.زندگی اش در ماده انتخاب و وارد جنین می گردد و قبل از ورود به جنین روی تمام آگاهی های مماورای ماده وب پوششی در جهان قرار میگیرد که دیگر تو از آن اطلاعی پیدا نتواند پیدا کند و بدینصورت در جهان مادی شروع به حیات می نماید.
زندگی ما در ماده زیر نظر قانون شروع و با نظر آن خاتمه می یابد.
امر خداوند به وسیله قانون اجراء میگردد.
قانون در هر زمان چه شب و چه روز چه در بیداری و چه در خواب و مستی و در رویاهایمان بر ما نظارت دارد حتی رویایی که ما ببینیم زیر نظر قانون انجام می گیرد(دوستان خوب توجه کنید)
در رویا با اشخاص یا ارواح گذشتگان ملاقات داریم حتی ارواح حق ورود به روباهای ما را ندارند مگر از جانب قانون به آنها ماموریت داده شده باشد.یعنی کسی سر خود به حیات ادامه نمی دهد.
حتی کسانی که ارتباط روحی برقرار میکنند بدون اینکه خود بدانند ارواحی که با آنها تماس میگیرد از طرف قانون نظارت و دستور میگیرند.


 

لیست کل یادداشت های این وبلاگ