سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 292676

  بازدید امروز : 9

  بازدید دیروز : 10

ارتباط با ارواح

 
هرکس دانشی را که خداوند آن را برای امور دینی مردم سودمند قرار دادهاست پنهان کند، خداوند روز قیامت او را با لگامی از آتش لگام زند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
نویسنده: محمد ::: دوشنبه 86/1/27::: ساعت 1:42 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله محمد و آل الطاهرین

عده ای سوال هایی در مورد حیات پس از مرگ از استادان-کسانی که تجاربی در این زمینه و...دارند پرسیده اند که من در این وبلاگ اندکی از آن سوالات را می آورم و همچنین سوالاتی هستند که خیلی ها از من هم می پرسند

----------------------------------

برادری میگفت::دو سال پیش پدرم درگذشت و مادرم یک سال بعد او پیوست.آیا ممکن است که مادرم در عالم اختری پدرم را دیده باشد؟و آیا من هم بعد از آن که از این دنیا بروم میتوانم آنها را ببینم؟

پاسخ این سوال مثبت است.بطور طبیعی ما عزیزان و نزدیکانمان را پس از مرگ ملاقات می کنیم.مدت زمانی که از ترک کالبد فیزیکی می گذرد.

ممکن ااست سال ها طول بکشد.تصور کنید که کسی امروز کالبد فیزیکی خود را ترک می کند.او زمانی طولانی را در عالم اختری خواهد گذراند.طی این دوران ما که در زمین زندگی میکنیم.حتما جسم فیزیکی خود را ترک کرده و به عالم اختری رفته و در آنجا عزیزان و نزدیکانمان را خواهیم دید.

بنابراین در عالم اختری تنها نخواهیم بود.عزیزانی که قبلا درگذشته اند هم نشین ما خواهند شد.در کنار آنها همه وابستگی ها و تعلقات زمینی را فراموش خواهیم کرد.بنابراین هرگز در ترس از مرگ زندگی نکنید.

دوستان کاملا توجه کنند.

در آن سو تنها نخواهید بود.

------------------------------------

سوال دوم:

مرگ در چه سنی مطلوب است؟

بعضی ها با آناتول فرانس نویسنده شهیر فرانسوی هم عقیده اند که میگوید:انسان باید در جوانی بمیرد.آناتول فرانس معتقد بود انسان باید مانند پروانه زندگی کند.زیبایی را بنوشد و بلافاصله بمیرد.اما من چنین عقیده ای ندارم.

به ما تعلیم داده شده است که انسان باید پیش از مرگ جسم فیزیکی به بلوغ و کمال درونی برسد.جسم فیزیکی بدون زحمت فراوان روح به دست نمی آید.بنابراین نباید آرزو کنیم که در جوانی بمیریم.بلکه باید بخواهیم که به سن مطلوب در متون مقدس یعنی هفتاد سالگی برسیم.

جسم.وسیله ای برای تکامل روح ما است.باید بکوشیم آن را پاک و قوی نگه داریم و با هر نفس خدا را ستایش کنیم.نامش را بخوانیم و جسم خود را در راه خدمت خدا و بندگان دردمند او بکار گیریم.

----------------------------------

دوستان عزیز فعلا همین ها کافی است.انشاالله در آینده نزدیک بیشتر توضیح خواهم داد.

از عزیزانی که نظر میدهند بسیار سپاسگذارم.

نوشته:محمد


 
نویسنده: محمد ::: دوشنبه 86/1/27::: ساعت 1:40 صبح

 

بسم الله الرحمن الرحیم

جواب به سوالاتی که شاید شما هنوز به جواب آن نرسیده باشید.

-------------------------------------------------------

1-برخورد با مرگ عزیزانمان باید چگونه باشد؟ 

در پاسخ به این سوال میگوییم.با این که ما قادر نیستیم کسانی را که درگذشته اند ببینیم.یا

 صدایشان را بشنویم اما آنها می توانند ما را ببینند و بشنوند. آنها میتوانند افکار ما را

بشنوند.زیرا کسانی که مرده می نامیم ذهن هایی بدون جسم هستند و ذهن آنها میتوانند با

 ذهن ماارتباط برقرار کنند.آنها افکار ما را می شنوند .بنابراین باید مراقب افکار خود در

مورد آنهاباشیم.باید سعی کنیم که بر اندوه خود فایق شویم و عشق و نیکی به آنها ارسال

کنیم.باید برایآنها دعا کنیم و آرزوی سفری خوش برایشان داشته باشیم.برخورد ما با مرگ

باید برخورد مادر یا همسری باشد که فرزند یا شوهرش به سرزمین های دوررفته استوبی

تردید مادر یا همسر چنین فردی همیشه پیام های تسلی بخش نیک خواهی .عشق وشادی

برای او می فرستد. در عوض اگر او نامه های سرشار از اندوه و غم برای عزیز

خودبنویسد فرد مزبور احساس بی چارگی خواهد کرد.زیرا نمی تواند برگردد تا عزیز

خود راتسکین دهد و اندیشیدن به او مایه اندوهش می شود. من خواهری را میشناسم که

شوهرش در شهری دور کار میکرد .این خواهر دچار سکته قلبی شدو در نتیجه در

بیمارستان بستری گردید.تخستین حرفی که او بر زبان آورد این بود: ( لطفا" این

موضوع را به شوهرم اطلاع ندهید. این خبر او را ناراحت می کند.من به زودی بهبود می یابم

و به او نامه می نویسم..)

برخورد ما با مرگ باید این گونه باشد.باید همیشه افکار عشق و نیکی را به سوی درگذشتگان

بفرستیم. اگر هر نوع اندوهی داریم-شاید نان آورد خانواده یا کسی که به او تکیه داشته این درگذشته است-باید شجاعانه آن را تحمل کنیم تا ظلمت بر ما و عزیزانمان سایه نگسترد.

-------------------------------------------------------

سوال دوم:

2- بهترین نوع مرگ چیست؟

  دو نوع مرگ وجود دارد.مرگ طبیعی و آرام و مرگ های پریشان و غیر طبیعی ست و اما اگرمرگ طبیعی صورت های مختلفی داردبا گذشت سال ها .همچنان که انسان سالخورده می شود.رگ های بدن انعطاف خود را از دستمی دهند .کار کرد قلب و فرستادن خود از مجراهای کم انعطاف دشوار می شود. در نتیج گردش خود کند شده و اندام های مختلف بدن خون کافی-که برای کارکرد صحیح آنها لازم است-دریافت نمیکنند.بدین سان اندان های بدن دچار اختلال می شوند و سیستم بدن از برخی کارکرد ها محروم می گردد و در نهایت مرگ جسم روی می دهد.این نوع مرگ طبیعی است.

نوع دیگر مرگ-خونریزی مغزی نام دارد که در آن یکی از مویرگ های مغزی ضعیف شده و

نمی تواند فشار خونی را که قلب به مغز می فرستد تحمل کند و در نتیجه آن مویرگ پاره میشود این امر سکته مغزی نام داردو مرگ طبیعی محسوب می شود.

اما نوع سوم مرگ طبیعی مربوط به قلب می شود .با گذشت سال ها قلب قدرت خود رااز دست

می دهد و آنقدر ضعیف می شود تا از کار می افتد چنین مرگی معمولا شب .هنگام خواب روی

می دهد. در چنینی وضعیتی در خواب میمیرد.

همه اینها انواع مرگ طبیعی هستند و مطلوبند. اما بهترین نوع مرگ زمانی است که فرد ذهن

خود را بر خدا متمرکز کرده.قلبش لبریز از عشقی مقدس باشد و نام خدا را بر لب داشته باشد.

-------------------------------------------------------

سوال سوم:

3-مرگ کسانی که به طور ناگهانی و در اثر تصادف می میرند چگونه است؟

 

 

وقتی کسی در اثر تصادف می میرد.روح او ناگهان از جسم جدا می شود.زیرا مرگ سریع اتفاق

افتاده است.گاهی روح ممکن است تشخیص ندهد که از جسم فیزیکی جدا شده است.در دنیای

اختری چنانچه گفته شد گروه های نجات وجود دارند.برخی از این گروه ها وظیفه دارند چنین

روح هایی را که به طور ناگهانی از جسم جدا میشوند .همراهی کنند. این نگهبانان مانند شاهین

در آسمان عالم اختری در پروازند و منتظر روح های تازه واردی هستند که نیازمند کمک و

راهنمایی می باشند.گروههای نجات با مشاهده این روح ها بلافاصله به کمک آنها می شتابد تا

بتوانند با شرایط جدید انطباق یابند. 

اگر فردی در اثر تصادف مرده است.هنگام زندگی در زمین شخصیت نیکی داشته و زندگی اش

را وقف کمک به همنوعانش کرده باشد.بلافاصله در خوابی عمیق فرو می رود و بعد متناسب با

فرکانس امواج شخصیتش در طبقات بالاتز عالم اختری یا در بهشت بیدار می شود

در پاره ای از تصادفات دیده ایم که فرد بعد از تصادف به مدت چند روز در حالت کما فرو می  

رود و بعد می میرد. در چنین مواردی می توان در کنار بیمار دعا خواند و در صورت امکان

متون کتب مقدس و اعتقادی وی را با صدای بلند قرائت کرد(قرآن مجید و..) و به روح او کمک

 

نمود تا جسم را ترک کند یا به آن باز گردد .حتی اگر فرد مصدوم کاملا" بی هوش باشد نتواند

 

دعاهای شما را بشنود .دعا کار خود را خواهد کرد. خواه مصدوم آن را بشنود یا نه.

 

موفق باشید

نوشته: محمد

----------------------------------------------

از عزیزانی که نظر میدهند بسیار متشکرم.


 

لیست کل یادداشت های این وبلاگ