برادر عزيز ، ضمن تشکر از اينکه بنظرات ارزش قائليد ، بايد به حضور انور حضرتعالي عرض کنم که ، عنايتا يکبار ديگر هم آنقسمت از کتاب "المراقب" را بدقت مطالعه بفرمائيد ، متوجه خواهيم شد که حرکت از از اين طرف به آنطرف مقدور و ميسر نيست ، يکي از عرفا ميفرمايد (... آنگه رسي بدوست ، که بي خواب و خور شوي ..) اين به اين معنا نيست که ما اگر نخوريم و نخوابيم به دوست ميرسيم ، بلکه به اين معناست که اگر ما در اشتياق وصل دوست ، بسوزيم و مشتاقانه بگوييم (لا اله الا الله) ديگر سوز درون نخواهد گذاشت که ما فقط در انديشه خواب و خور باشيم .... در جاي ديگر از عزلت صحبت فرموده ايد ، اجازه بفرمائيد اين کلمات را به اين سادگي مطرح نکنيم .. اگر اينگونه است که ميفرمائيد ؟! پس چرا اينقدر در مورد (عون) همکاري و از دست ديگران گرفتن و ... صحبت بميان آورده اند ؟؟ اگر هر کسي در عزلت خود نشستن ، هنر بحساب مي آمد ؟! ائمه معصومين همه در يک مکان ، عزلت ميطلبيدند و به چشم بعضي ها(کافران) هم خيلي محترم جلوه مينمودند و ديگر کار به جاهاي باريک نميکشيد !!!! اگر روال بر اين است ؟ پس ما کي به وحدت برسيم ؟؟؟؟ آيا اين عمل که شما بنام عزلت از آن نام ميبريد ، نوعي خودستايي نيست ؟؟ که هر کس عزلتي بگزيند و فقط بفکر خود باشد ؟؟ به شيخ ابوسعيد ابوالخير گفتند فلاني بر روي آب راه ميرود . فرمود (هيچ) ، گفنتد در يک چشم بهم زدن از جايي به جايي ميرود ، فرمود (هيچ) ، گفتند پس چه ؟؟ فرمود : بر روي آب روي "خسي" باشي و بهوا پري "مگسي" باشي !! """" دل بدست آر تا کسي باشي """ ... اگر عزلت بگزينم چگونه دل بدست آورم ؟؟؟؟؟